Thursday, June 18, 2009

داستان سكسي-1

تابستون سال 78 بود . من 25 سالم بود و 6 ماه بود كه خدمتم تموم شده بود و يه مغازه كيف و كفش تو وليعصر اجاره كرده و مشغول بودم . اون موقع يادمه با يه دختري به اسم سهيلا دوست بودم كه البته باهاش سكس هم داشتم ، اما اين ماجرا مربوط به سهيلا نيست. البته اگه دوست داشتيد اون ماجرا رو هم بعدا براتون مي گم. يه روز ظهر تو مغازه نشسته بودم و نهار مي خوردم كه تلفن زنگ زد . گوشي رو برداشتم و صداي شهرام رو شنيدم . شهرام يكي از دوستاي دوران دانشگاهم بود كه بعد از دانشگاه و خدمت هم باهم ارتباطمون خيلي گرم و صميمي ادامه داشت و هنوز هم به همون گرمي ادامه داره . خلاصه شهرام گفت : با 2 تا دختر دوست شدم و واسه يه ساعت ديگه قرار گذاشتم . زود خودتو برسون شهرك غرب اول ايران زمين . بهش گفتم: تو اين گرما كي حال داره بياد تا شهرك غرب. گفت: بلند شو بيا كه همچين هلويي از دستت نپره. منم گفتم : خيلي خب بابا ، ميام ببينم چه لعبتي رو قراره با ما دوست بكني. قبلش يه چيزي رو درباره خودم بگم. من قدم 184 سانت و وزنم 81 كيلوئه. قيافه ام هم بد نيست . از نظر اخلاقي آدم مغروريم و حاضر نيستم به هر قيمتي يه دخترو به دست بيارم . وقتي احساس كنم كه يه دختر زياد از من خوشش نيومده و براي چيزاي ديگه با من دوست شده بلافاصله اون رابطه رو قطع مي كنم و اصولا مثل بعضي پسرا نيستم كه فقط براي سكس با يه دختري دوست باشم .، بلكه معتقدم سكس بايد همراه با علاقه و ميل و كشش دو طرفه باشه تا زيبا و به ياد موندني باشه. به همين دليل به خودم گفتم مي رم ، اگه از دختره خوشم اومد و احساس كردم كه اونم از من خوشش مي آد ، مي مونم و در غير اين صورت بر مي گردم . خلاصه رفتم و سر قرار رسيدم . اول خيابون ايران زمين كه براي من هزار تا خاطره داشت . براي مني كه 4 سال اونجا دانشگاه رفته بودم و خيلي خاطره داشتم . بعد از چند دقيقه شهرام اومد و نشست تو ماشين و گفت : 2 تا هلو الان ميان . مواظب باش ضايع نكني بپرن. بذار مخشونو بزنيم هفته بعد ببريمشون باغ شما با هم يه تني به آب بزنيم . گفتم : تو كه اخلاق منو مي دوني . اگه ازش خوشم بياد و اونم از من خوشش بياد و طالب باشه مي تونم باهاش باشم ، وگرنه من نيستم. گفت : خب بابا ، اخلاق تخميتو مي دونم . حالا سعي كن كاري كني كه ازت خوشش بياد . چند دقيقه بعد يه پرايد سفيد جلوتر از ما نگهداشت كه از عقب معلوم بود 2 تا دختر توش نشستن . شهرام گفت : خودشونن . و پياده شد و رفت طرفشون و باهاشون شروع به صحبت كرد . بعد از چند لحظه دخترا از ماشين پياده شدن و به طرف ماشين ما اومدن . حقيقتا يكي از يكي خوشگلتر و نازتر بودن. نمي دونستم كدومشون قراره با من دوست بشه . پياده شدم و سلام كردم و باهاشون دست دادم . شهرام ما رو به هم معرفي كرد. سميرا و شيلا . قرار شد بريم تو يه كافي شاپ تو خ شريعتي پايين ميرداماد تا اونجا بيشتر با هم آشنا شيم . اونا تصميم گرفتند كه با ماشين خودشون برن و ما هم با ماشين خودمون رفتيم. تو راه شهرام نظرمو پرسيد و گفت : من سميرا رو مي خوام . نظرت راجع به شيلا چيه ؟ گفتم : قيافه اش كه حرف نداره ، ولي نمي تونم الان نظرمو بگم !!! بعد از كافي شاپ بهت مي گم . گفت : دهنت سرويس . از سرت هم زياده . تو عمرت با همچين لعبتي رفيق شده بودي ؟ گفتم : نه . ولي منم بد چيزي نيستم ! رسيديم به كافي شاپ و 4 تا قهوه سفارش داديم و شروع كرديم به حرف زدن . خودمونو بيشتر به هم معرفي كرديم . اونا هر دوتا 21 ساله بودن و دانشجوي زبان . شيلا قدش 172 بود و وزنش 59 كيلو . سميرا قدش 165 بود و وزنش 53 كيلو. خونه سميرا زعفرانيه بود و شيلا تهرانپارس . بعد از 2 ساعت كه كلي حرف زديم و يه عالمه خنديديم ، تصميم گرفتيم بريم . به خودم گفتم بايد همين الان تكليفو روشن كنم. به همين خاطر به شيلا گفتم : شيلا جان ، اگه موافق باشي من و تو با ماشين من بريم و سميرا و شهرام با ماشين سميرا تا اونا بتونن باهم راحتتر حرفاشونو بزنن . فكر مي كردم كه اگه جواب مثبت بده ، خب اونم از من بدش نيومده و مي شه روش حساب كرد . اما اگه جواب منفي بده ممكنه نخواد با من رابطه داشته باشه . شيلا گفت : آره. اينجوري بهتره . اونا بهتر مي تونن با هم حرف بزنن . سميرا گفت : شما داريد براي خاطر ما فداكاري مي كنيد يا سنگ خودتونو به سينه مي زنيد . خنديدم و گفتم : هرجور دوست داريد حساب كنيد . ما مي خوايم باهم بريم تا شما راحت باشيد . خنديدن و از هم جدا شديم . تو راه خونه شيلا اينا خيلي با هم حرف زديم . وقتي رسيديم جلوي خونه شون و خواست پياده بشه ، دستاشو گرفتم تو دستام و گفتم : شيلا بهتره با خودت و با من روراست باشي . من ازت خيلي خوشم اومده ولي تو رو نمي دونم . فكراتو بكن و اگه دوست داشتي و دلت خواست با هم رابطه داشته باشيم ، بهم زنگ بزن . شماره مو بهش دادم و دستاشو بوسيدم . هيچي نگفت . تو چشام نگاهي كرد و گفت : خداحافظ و پياده شد . برگشتم مغازه . يه جوري شده بودم . تا اون لحظه همچين احساسي رو تجربه نكرده بودم . همش فكر مي كردم كه منتظر تماسش هستم . خيلي اضطراب داشتم . ساعت 5/9 شب بود و مي خواستم مغازه رو ببندم كه تلفن زنگ زد . وقتي گوشي رو برداشتم و صداي شيلا رو شنيدم كه گفت : سلام شاهين جان .... دلم هري ريخت پايين . گفتم : سلام عزيزم خلاصه OK رو داد تا با هم يه رابطه قشنگ و شيرينو شروع كنيم . تا يه هفته فقط تلفني با هم حرف مي زديم . روزي 5 تا 6 ساعت با هم حرف مي زديم و علاقه مون به هم روز به روز بيشتر مي شد. بعد از يه هفته قرار گذاشتيم تا 4 تايي با شهرام و سميرا بريم باغ ما تو دماوند . روز موعود من يه شيشه شراب ناب گرفتم و با جوجه كباب و ساير مخلفات ساعت 11 صبح راه افتاديم به سمت باغ . دو روز قبل هم به سرايدارمون گفته بودم آب استخرو عوض كنه و اونروز هم خودش تو باغ نمونه . تو راه من و شهرام يه عالمه جك مجاز و غير مجاز گفتيم و كلي خنديديم . وقتي رسيديم باغ ساعت 12 بود . تا ماشينو برديم تو و درو بستيم ، همونجا شهرام لباساشو در آورد و با شورت پريد تو آب . گفتم : شهرام چقدر هولي . چرا با شورت پريدي تو آب . مي رفتي مايوتو مي پوشيدي . گفت : خيلي ناراحتي همين شورتو هم دربيارم . نمي دونيد آب چه حالي ميده . زود باشيد لخت شيد بيايد تو آب . بعدش هم شروع كرد رو ما آب پاشيدن . سميرا سريع رفت تو خونه و مايوشو پوشيد و اومد بيرون . عجب هيكل تميزي داشت . سفيد و خوشگل . سينه هاي تپل و رون و ساق پاي سفيد و كشيده و بدن ناز . نمينجوري داشتم نيگاش مي كردم كه شهرام گفت : اوهوي اون مال منه داري مي خوريش. برو مال خودتو بخور . شيلا گفت : حتما من خوردني نيستم ديگه . خنديدم و رفتم تو خونه . شيلا هم پشت سر من اومد تو و رفت تو اتاق و گفت : من مايو مو مي پوشم و آماده مي شم بريم تو استخر. منم رفتم مايومو پوشيدم و 2 تا ليوان شراب ريختم كه در اتاق وا شد و شيلا از توش اومد بيرون . خداي من.......... چي ميديدم . يه حوري با يه مايو دو تيكه . هيچ عيب و نقصي نمي تونستي توش پيدا كني . قد بلند ، بالا تنه تو پر ، ساق پاي صاف و كشيده ، كون قلمبه و خوشگل ،كوس تپل كه از تو مايو داشت مي زد بيرون . خيره شده بودم و داشتم با چشام مي خوردمش

1 comment:

  1. Playamo Gaming - Mapyro
    Playamo 안산 출장마사지 Gaming - 대전광역 출장샵 a part of the Araxio Group, 포항 출장안마 is a global 경기도 출장마사지 online gambling brand, 제천 출장안마 one with a global reach, including online gaming.

    ReplyDelete